محدوديت منابع بشر براي مصارف گوناگون همواره يكي از دغدغههاي جدي انسانها بوده است. نگراني از اينكه با تمام شدن اين منابع چگونه امورات خود را رفع كند، همواره سبب شده به فكر منابع جديد يا صرفه جويي باشد، اما در برخي از موارد صرفه جويي غير ممكن و مصرف كردن گريز ناپذير است.
استفاده از ظرفيت قبرستانها براي دفن مردگان، يكي از منابعي است كاهش استفاده از آن گريز ناپذير است و اگرچه دير يا زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد.
از سوي ديگر به دليل اينكه مردگان قديمي كمتر جاي خود را به مردگان جديد ميدهند، لذا جايگزيني كمتري صورت ميگيرد و همواره شاهد توسعه قبرستانها هستيم.
حالا اگر اين قبرستان در كلانشهري باشد كه روز به روز به حجم افقي و عمودي آن افزوده ميشود، قطعا آمار روزانه پذيرش و دفن مردگان آن هم افزايش مييابد و قطعا روزي ميرسد كه گستره قبور مردگان آن به ديوارهاي قبرستان ميرسد و جايي براي دفن مردگان نيست.
قبرستان بهشت زهرا در شهر تهران مصداق چنين وضعيتي است. جمعيت روزافزون آن موجب شيب صعودي دفن مردگان شده است و مديريت مجموعه بهشت زهرا براي آن كه جايي براي دفن مردگان باشد، قطعات جديدي را در سمت شرقي بهشت زهرا ايجاد كرده تا به اصطلاح مردهاي روي زمين نماند.
جمله «مرده بر روي زمين ماندن» در نگاه اول يك ضرب المثل به نظر ميرسد، اما اگر مديران شهري جايي براي كساني كه بعد از ۱۲۰ سال زندگي در دنيا قصد ترك آن را دارند، تعبيه نكنند، آن وقت جمله «مرده بر روي زمين ماندن» تبديل به يك بحران ميشود كه گسترش بيماريها، از تبعات آن خواهد بود.